جدول جو
جدول جو

معنی گل در آب انداختن - جستجوی لغت در جدول جو

گل در آب انداختن(سَ دَ)
کنایه از فتنه و هنگامۀ تازه برپا کردن. (آنندراج). رجوع به گل در آب افکندن شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(سَ بُ گِ رِ تَ)
همان گل به آب دادن است. مثل برای کسی است که عمل تازه و حرکت زشتی از خود نشان دهد. ف تنه تازه برپا کردن. مما ینقل آنکه دختر پادشاهی بر دریا نشسته بود، گلدسته ای در کمال لطافت به دست داشت قضا را گلدسته از دستش در آب افتاد و روان شد تا در شهری به دست پادشاه زاده ای افتاد. او دل ازدست داد و بر بوی وصال صاحب گلدسته جامۀ جان چاک زده در سراغ مطلوب قطره زن شد. (آنندراج) :
شب ز مستی شوردر بزم شراب انداختیم
باده نوشان گل به آب و ما کباب انداختیم.
سلیم (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا